نقدی بر جشنواره کن ۲۰۱۴

نقدی بر جشنواره تبلیغات کن ۲۰۱۲


نقدی بر جشنواره کن ۲۰۱۴

آرش سلطانعلی

 

جشنواره‎ خلاقیت کن (جشنواره‎ی تبلیغات کن سابق) بزرگترین گردهمایی متخصصان بازاریابی و ارتباطات است و هشت روز همایش، جایزه و رویدادهای اجتماعی را در بر می‌گیرد. امسال هم جشنواره رکوردهایی را شکست و بیش از ۱۲۵۰۰ شرکت‎کننده‎ی رسمی (و چندین هزار شرکت‎کننده‎ی غیررسمی)، ۳۷۴۲۷ شرکت‎کننده در بخش مسابقه و بیش از ۱۰۰۰ جایزه داشت.

هر ساله پس از نزدیک به یک هفته آرامش، نمایی از آنچه دیدیم و شنیدیم و آموختیم را منتشر می‎کنیم؛ تا برخی موضوع‎ها و جریان‎های مورد نیاز بازاریابان و سازمان‎های سرتاسر دنیا را در یک قالب ریخته باشیم.

پس بفرمایید. به امید این که برایتان جالب و مفید باشد.

چه کسانی برنده شدند؟ و چرا؟

کن نیز، مانند اسکار، سنجه‎ای از درک این صنعت نسبت به خودش است (نگرانی‎ها، اولویت‎ها و ارزش‎هایش).

مهم‎ترین جایزه، جایزه‎ی بزرگ نام دارد که امسال ۲۱ جایزه‎ی بزرگ اهدا شد.

برندگان اصلی DDB آدم و حوا برای فروشگاه زنجیره‎ای هاروی نیکولز، فورسمن و بادنفورس برای کامیون‎های ولوو، و آژانس هنرمندان خلاق برای چیپتول بودند. این سه سازمان ۹ جایزه از مجموع ۲۱ جایزه‎ی بزرگ را برنده شدند. هیچ شرکت یا سازمان تبلیغاتی دیگری نتوانست بیش از یک جایزه را از آن خود کند.

[DDB آدم و حوا برای هاروی نیکولز]

توانستید اشتراک آن‎ها را پیدا کنید؟ همگی برای شرکت‎های تجاری کار کردند و هدفشان تجاری بود. برعکس سال گذشته که بیشتر جایزه‎ها را زنگ‌های قشنگ و پویانمایی‌های خوشگل برای دور کردن مردم جنوب استرالیا از خط آهن برنده شدند، کن برگشته است سر کار.

حتی در بخشی که برندگان همان الگوی سال گذشته (و جشنواره‌های دیگری مانند D&AD) را دنبال می‎کردند و به هدف‎های انسان دوستانه‌ی اجتماعی و کاربرد هوشمندانه‎ی فناوری‎ها بها می‎دادند، باز هم هدفی تجاری مد نظر بود:

کوکا کولا (مک‎کن پرو) خوشحالی پراکند؛ خطوط هوایی بریتانیا (آگیلوی وان) پر از هواپیما بود؛ هوندا (دتسو) موتورهای درجه یک را به رخ کشید.

به جز تبلیغ غیرعادی و ستودنی لِمز برای برنامه‎ی «Sweetie» در مبارزه با بهره‎کشی جنسی از کودکان و طراحی هنجارشکن سازمان آنتی برای جشنواره‎ی هنر برگن، هیچ جایزه‎ی بزرگی به برنامه‎های دولتی، خیریه یا مشتریان غیرانتفاعی تعلق نگرفت.

صنعت به کدام سو میرود؟

کن نمایشگاه درجه‎ی یک تبلیغات در جهان است. سخنران‎ها و (گاهی) شرکت‎کنندگان بحث‎ها بی‎ بهترین و جدی‎ترین اندیشه‎های خود را تعارف به کن می‎آورند. اگر هم خودشان حرف نویی برای گفتن نداشته باشند، کسانی را با خود می‎آورند که داشته باشند.

یادداشت‎هایم را که مرور می‎کنم دو مسیر اصلی و متفاوت را می‎بینم.

یکی حس نیاز به افزایش سرعت و دیگری نیاز به کاهش سرعت.

افزایش سرعت؟

امروزه بازاریابی و ارتباطات نیازمند تمرکز بر موضوع‎های روز، شهرت، جذابیت و به روز بودن است. وندی کلارک از شرکت کوکا کولا در سخنرانی درباره‎ی بازاریابی همزمان به نکته‎ی مهمی اشاره کرد. مدام هم به توییتر و اینستاگرام اشاره می‎کرد.
[وندی کلارک از کوکا کولا]

همه‎ی آدم‎ها چیزهای نو می‎خواهند. مایک لبوویتز از شرکت سفینه‎ی بزرگِ نیویورک گفت: «مشتریان من نمی‎آیند که چاره‎ای چند بار مصرف بگیرند». شرکت ۱۲۳ غرب تورنتو نیز گفت که چطور سازمان آن‎ها ممکن است یک هفته ۱۲ نفر باشد و هفته‎ی بعد ۶۰ نفر، زیرا فرصت‎های کوتاه مدت می‎آیند و می‎روند.

نام‎های بزرگ (و برندگان همیشگی جایزه‎ها) معتقدند که این رویکرد به خلاقیت سطحی‎تر از آنی است که فکرش را می‎کنیم.

[مایک لبوویتز از سفینه‎ی بزرگ]

آدام فریر از کامینز استرالیا از کیث ریچاردز نقل کرد که «من خلاق نیستم…فقط آنتنی هستم که همه چیز را دریافت می‎کند».

پاول وومینگتون از چارلز دیکنز نقل کرد که به گوشه گوشه‎ی لندن سر می‎زد تا شایعه‎ها و رویدادهایی برای بخش هفته‎ی بعد رمان‎هایش پیدا کند.

پیوش پَندی از اگیلوی در نگاهی به گذشته‎ی کاری خود گفت «در کل عمرم چیز خاصی ننوشته‎ام، فقط از مردم هند دزدیده‎ام».

پول هولمز، غول روابط عمومی، در بحث پیرامون کمرنگ ظاهر شدن شرکت‎های روابط عمومی در بخش جایزه‎ی کن، گمانه‎زنی کرد که صنعت «خلاق» به تبلیغات کوتاه‎مدت و جلب توجه بها می‎دهد تا به ساختن حیثیتی آبرومند در دراز مدت. (بله اِدِلمان جایزه‎ی بزرگ روابط عمومی امسال را برنده شد، ولی برای تبلیغ کردن موضوعی که سازمان هنرمندان خلاق مطرح کرده بود).

[پاول هولمز، هولمز ریپورت]

هولمز تنها کسی که نبود که چنین فکری داشت. کریگ ماودزلی از AMV BBDO، یکی از داوران جایزه‎ی شیرهای اثرگذاری خلاق، در دفترچه‌ی جشنواره چنین نوشته است: «در انتخاب اثرگذاری خلاق در کن بیشتر به اثرگذاری کوتاه‎مدت بها داده می‌شود. با وجود شواهد افزونی که نشان می‎دهد اثر اصلی کار ما در درازمدت حس می‎شود، امکان به حاشیه رفتن این بخش بسیار زیاد است».

حرف ساده‌ای نیست زیرا دلیل اصلی مشتریانی که به کن می‎آیند اثرگذاری خلاق است.

و البته جریانی هم در جهت مخالف وجود دارد…

کاهش سرعت؟

در اوایل هفته نشستی بسیار جالب برگزار شد که درباره‎ی استخدام استعدادها بود. (سپاس از ساشا مارتنز به خاطر برگزاری بحثی پیرامون یک موضوع در تمام مدت یک روز، بدون این که حوصله‎ی کسی سر برود. سال دیگر باید او را مسئول روز داده‎های بزرگ کنند)

در این نشست حرفی عجیب از مردی هلندی شنیده شد که می‎گفت اگر سازمانش او را دست کم سالی یک بار تبلیغ نکند، استعدادش را جای دیگری خواهد برد. به راستی که نسل اینستاگرام است.

ولی در این نشست زاخ کنفیلد از گودبای سیلوراستاین هم حضور داشت (سازمانی که به خوبی عصر دیجیتال را پذیرا شده است بدون این که ذره‎ای از خلاقیتش کم شود). او نظر دیگری داشت و بر صبوری تأکید کرد: «ساختن کارزار تبلیغاتی خوب ممکن است یکی دو سالی طول بکشد». دیدگاهی از مد افتاده….یا تغییر جهت جریان؟

تلاش کردم حرف‎های این چنینی بیشتری بشنوم و به این نتیجه رسیدم که حرف‎های گودبای به هیچ وجه نامعمول نیست.

فورسمان و بادنفورس (شرکت پیمانکار کامیون‎های ولوو و سازمان مستقل سال) به رسانه‎ها گفت که چند ماه حضور میدانی و کار با مهندسان و سازندگان فناوری‎های مشتریان باعث شد که مشتری اعتماد کند و نمایش‎های برنده‎ی دو جایزه‎ی بزرگ خلق شود.

[فورسمان و بادنفورس]

تیموتئوس واگنر از یونگ وون مات، یکی دیگر از برندگان همیشگی، در گفت‎وگو پیرامون صنعت خلاق گفت: «مردم اغلب علاقه‎ای به طرز فکر جدید ندارند، چون درست انجام دادن آن زمان می‎برد».

در همایش وایدن و کندی، کالین دکورسی شاکی بود که چطور «مدام صنعتمان را می‎بینیم که به چیزهای تازه رسیده می‎پرد» و دیوید لوهر شعار همیشگی دان وایدن را گفت که درباره‎ی زمان درازی است که برای یادگیری صنعت خلاق لازم است: «تا سه بار تلاش نکرده باشی و سه بار شکست نخورده باشی به درد من نمی‎خوری».

کانیه وِست، مهمان ویژه‎ی همایش ترجمه، گفت که چطور چهار روز از ماه عسل خود را صرف روتوش عکس‎های عروسی‎اش کرد (و چرا با وجود میلیون‎ها هوادار پیگیرش در توییتر، فقط یک نفر را پیگیر است: همسرش! چقدر ناز!). او از غذاهای فوری اطلاعات و فناوری دوری می‎کند تا وقت برای پرورش ایده‎هایش داشته باشد.

[کانیه وست]

پس به کدام سو می‎رویم؟ توییتر و حال‎محوری بیشتر؟ یا زمان بیشتر برای مهارت‎سازی و اندیشیدن به درازمدت؟

تند و کند با هم

بگذارید کمی به دو دیدار جالبی که بیرون از کن داشتم بپردازم.

نخست، چند ماه پیش که با ایان شافر از شرکت دیپ فوکس نیویورک دیدار کردم. دیپ فوکس سازمانی دیجیتال است که توسط شرکت انجین به انگلیس و کشورهای دیگر آورده شده و گسترش داده شده است. دومی با شرکتی نوپا در لندن به نام تریگر سوشال بود که دو مدیر تبلیغات مشهور لندن از آن حمایت می‎کنند (گرگ دلانی و مارک لوند). این دو سازمان قدیم خود را به IPG فروختند و سراغ کارهای تازه و هیجان‎انگیز‎تر رفته‎اند.

[ایان شافر از دیپ فوکس نیویورک]

دیپ فوکس و تریگر سوشال برای عصر توییتر و اینستاگرام طراحی شده‎اند. هسته‎ی مرکزی آن‎ها را گروهی تشکیل می‎دهد که به دنبال چیزهای جدید و مُد روز یا مُد آینده می‎گردند، آن‎ها را به برند مشتری وصل می‎کنند، در یک چشم بر هم زدن محتوای تصویری و گفتاری می‎سازند و از ذخیره‎ی استعدادهای کارآفرین خود بهره می‎گیرند (رهبری تریگر را یکی از کارکنان سابق Eyeka دارد)؛ و با مجموعه‎ای از آشناهای خود امتیاز Klout را دوچندان می‎کنند.

جالبی این روش کار این است که چیزی به بخت و اقبال یا بازاریابی جمعی سپرده نمی‎شود. همه‎ی کارها با قرارداد درازمدت با برندهای مهم جهان انجام می‎شود. نکته‎ی قابل توجه دیگر (به نظر من) این است که خبری از ادعای راهبردسازی یا مدیریت اعتبار درازمدت نیست.

به نظرم (که امیدوارم بتوانم درست بیانش کنم)، صنعت ما ممکن است در دو مسیر موازی پیشروی کند: برند و اعتبار راهبردی (گودبای، فورسمان، اگیلوی، وایدن، یونگ وون مات) و حال‎محوری (سفینه‎ی بزرگ، ۱۲۳ غرب، دیپ فوکس، ترگیر سوشال).

جالب این که بر سردر گروه نخست نام بنیان‎گذاران صنعت دیده می‎شود. امری که شاید اتفاقی نباشد.

کیث وید، مدیر ارشد بازاریابی یونی لور، گفت: «ما برای برندهایمان چاره‎ای ۱۰۰ درصدی می‎خواستیم و می‎توانستیم چاره‎های ۹۰ درصدی را برای شبکه‎های اجتماعی و تلفن همراه بپذیریم…ولی الان برعکس شده است».

کیث! مشکل این جاست که مؤسسه‌ی برندِ درازمدت و جهانی شما مهارت‎، تحمل یا ساختار درونی لازم را ندارد (و هرگز نخواهد داشت) که بتواند پابه‌پای سرعت اینترنت به فرصت‎های تاکتیکی واکنش نشان دهد. و سازمان پر زرق‌و‌برق توییتری که دارید ساختار لازم برای تأمین امور درازمدت برند را ندارد. پس به عنوان مالک برند باید این دو جریان را جداگانه ولی موازی مدیریت کنی.

درست است که همگی مفهوم «بالای خط» و «پایین خط» را دور ریخته‎ایم…ولی مگر نه این است که مرز میان کوتاه مدت و بلند مدت، میان راهبرد و تاکتیک، معنی‌اش همان «خط» است؟ آیا همواره به این موضوع، کم و بیش، آگاه نبوده‌ایم؟

یا این مرز رازی مگوست، که با وجود اختصاص دو سوم صنعت خود به شرکت‎های هلدینگ پول محوری که می‎خواهند همه چیز را بخرند و کنترل کنند، نمی‎توان از آن حرفی به میان آورد؟

رهبران تجاری صنعت ما

شرکت‎های هلدینگ بزرگ در کن امسال به نسبت ساکت بودند، که شاید پس از افتضاح پابلیکیس-آمنیکام جای شگفتی هم نداشته باشد. همایش سِر مارتین ساریل و کارکنان ارشد وایاکام و توییتر بیشتر به خاطر نمایش نموداری در یادها می‎ماند که در آن نشان داده شده بود که ۲۰ درصد وقت مصرف‎کنندگان آمریکا صرف تبلیغات تلفن همراه می‎شود، ولی تنها ۴ درصد هزینه‎های تبلیغات آمریکا در این زمینه است. و به نظر او در این زمینه فرصت بزرگی خوابیده است.

از سوی دیگر، گوگل در کن حضوری پر‌رنگ داشت که به غرفه‎ی بزرگ خوشامدگویی آن محدود نبود. نیکِش آرورا در یک سخنرانی آرام ولی الهام برانگیز توضیح داد که چطور با به کارگیری اتصال همراه، سلامت و بهداشت را به میلیون‎ها انسان می‎رسانند، سیم‎های جهان را از نو می‎کشند تا همه بتوانند به اینترنت دسترسی داشه باشند، خودروها را طوری طراحی می‎کنند که تصادف‎های ناشی از اشتباه انسان را از میان بردارند و بسیاری کارهای دیگر. به گفته‎ی او، در گوگل «لاری و سرگی به این فکر نیستند که «سودآور است!»، بلکه به این فکرند که «سودمند خواهد بود؟»». به نظر او در این زمینه فرصت بزرگی خوابیده است.

[نیکش آرورا، گوگل             سارل، بیل، هاوارت، باتسون و وید]

شاید به همین دلیل باشد که ارزش بازاری گوگل ۱۴ برابر WPP است.

رهبران فکری صنعت ما

مثل همیشه، نباید همایش P&G را از دست بدهیم. باز هم مارک پریچارد ثابت کرد که شرکتش رهبر بی ‎چون و چرای استفاده از تبلیغات در مدیریت اعتبار برند سایر شرکت‌هاست. تبلیغ «حامیان سربلند مادران ورزشکاران ناتوان» اشک تماشاگران را درآورد. کار جدید آن‎ها برای کاور گرل («دختران می‎توانند») و پنتن («محکم بدرخش») نشان از آن دارد که به راه حل مسأله‌ی همراه کردن هدف شرکتی با هر برند دیگر نزدیک شده‎اند (کاور گرل در اصل برند مادرانه‎ای نیست). حواستان به P&G باشد که پلنگ‎هایی هستند که از هیچ چالشی کوتاه نمی‎آیند.

[P&G]

جایزه‎ی «بازاریاب خلاق سال» به مک دونالد رسید. مک دونالد شرکت خوبی است که با وجود تمام فشارهای فعالان مصرف‎کننده توانسته است با موفقیت و عزمی خارق‌العاده آبرو و سودآوری خود را حفظ کند؛ و به تبلیغ دلیل‎های واقعی لذت بردن مشتریان از محصولات و خدمات خود بپردازد. ولی، به راستی که بدترین همایش کل جشنواره را برگزار کردند. سه سازمان خلاق درازمدت جهانی آن‎ها (یعنی TBWA، لئو برنت و )DDB انگار وکلای مدافع یک دادگاه نمایشی کره‎ی شمالی بودند و می‎خواستند ثابت کنند که در رگ‎هایشان سس قرمز جریان دارد و از همکاری با یکدیگر بسیار لذت می‎برند. با هم جلسه‎ی بازبینی خلاق برگزار می‎کنند و به هم نظراتی می‎دهند که باعث بهبود محصول خلاق یکدیگر می‌شود. مارک تاتسل، رئیس بخش خلاق لئو برنت، گفت برایش مهم نیست کدام یک از آن‌ها ایده‎ی تبلیغ را می‌دهد.

جدی؟ به بخش خلاق خودش هم همین را می‎گوید؟ که برایش مهم نیست که DDB همه‎ی ایده‎های خوب را بدهد و برنامه‎ی تبلیغی جهانی بعدی را بسازد؟ چه کسی چنین حرفی را باور می‎کند؟ آیا مک دونالد هم با وِندیز و برگر کینگ می‎نشینند و گپ می‎زنند تا همبرگر رقیبشان بهتر شود؟

[بازاریاب خلاق سال]

من که جلسه را ترک کردم و رفتم هوایی بخورم، ولی به‌موقع برگشتم تا بحث میان سِر جان هگارتی و دیوید دروگا را بشنوم.

هگارتی و دروگا

مدیر کل کن، فیل توماس، پیشتر (در نشریه‎های آلمان) گفته بود «اگر موقعی که این دو نفر روی صحنه هستند، شما در ساحل باشید باید از خودتان شرم کنید». پس باید می‎رفتم. و خوشحالم که بگویم فیل توماس و سایر اعضای گروه مدیریت کن را نیز در میان تماشاگران دیدم که به حرفشان عمل کرده بودند.

هگارتی چنین آغاز کرد: «هر چه بیشتر، به کار جهانی فکر می‎کنم، بیشتر به این نتیجه می‎رسم که کار جهانی، کار نمی‎کند». دروگا هم گفت که چطور «صرف جهانی بودن می‎تواند خطرناک باشد». وی توضیح داد که «مشارکت و همکاری خوب است، ولی می‎تواند باعث نقص ایده شود. به ناگاه همکاری به اتفاق نظر تبدیل می‎شود. بعضی آدم‎ها کار خلاق را خوب انجام می‎دهند و باید بگذاریم همین کار را بکنند»

[جان هگارتی و دیوید دروگا]

ولی کار با مشتری و درک کسب و کار وی نیز لازم است دیگر؟ خوب، بله. چنان که دروگا نتیجه‎گیری کرد: «افراد خلاق باید کسب ‎و کار مشتریان را درک کنند، چون فروش را آسان‎تر می‎کند». ولی هگارتی اشاره کرد که دست آخر «باید فاصله‎ی خود و مشتریانمان را حفظ کنیم». یا همان‌طور که دیوید لوهر از وایدن و کندی پیشتر گفت: «تنها ارزشی که ما می‎توانیم برای P&G به ارمغان بیاوریم سادگی‎مان است».

جایی که همکاری در دنیای پیچیده و چند کاناله‎ی ما بیشترین اهمیت را می‎یابد، در پایین دست است. وقتی ایده‎ای دارید، به بهترین متخصصان زنگ بزنید تا کارتان را تولید کنند. ایده‎های خلاق عالی را نمی‎شود از جلسه‎ی بازبینی به دست آورد.

سازمانهای مستقل

از آن جا که thenetworkone یک مؤسسه‎ی سازمان‎های مستقل است، به طور معمول در این بخش به عملکرد سازمان‎های مستقل نگاهی می‎اندازیم. البته تا این جای کار به آن‎ها بسیار پرداخته‎ایم. پس فقط یک پاورقی کوچک می‎دهیم تا بگوییم که سازمان‎های مستقل همچنان در کن عملکرد خوبی دارند.

بنا به تعریف خود کن، ۲۵% همه‎ی شیرها و ۴۳% جایزه‎های بزرگ (۹ جایزه از ۲۱ جایزه) را سازمان‎های مستقل برنده شده‌اند.

در بخش‎های اصلی، مستقل‎ها بیش از همه در بخش فضای مجازی (۳۸%)، محتوای برندگذاری شده (۳۶%) و فیلم (۳۵%) سهم داشتند و از همه کمتر در رسانه‎های ایستای فضای باز (۱۸%) و نشریات (۲%).

[غرفه‎ی پذیرایی thenetworkone]

بد نیست به لنگلند هم اشاره کنیم که سازمان مستقل کوچکی از بریتانیاست که همه‎ی شبکه‎ها را شکست داد تا برنده‎ی سازمان سال در بخش شیر سلامت شود (نگاه کنید به زیر)

سه پاورقی

۱) شیرهای سلامت

کن امسال با یک جشنواره‎ی کوچک دو روزه آغاز شد که ویژه‎ی خلاقیت در سلامت بود. سلامت بخش مهمی از صنعت ماست و چه خوب که به آن پرداخته شد. چه خوب که داوران کن به اصول خود پایبند مادند و یک جایزه‎ی بزرگ «سلامت و بهداشت» دادند و هیچ جایزه‎ای به داروسازها ندادند (چرا که خلاقیتشان چندان قوی نبود).

این موضوع در همایش FCB نیز مورد تأکید قرار گرفت. تحقیقی ارائه شد که نشان می‎داد ۹۳% پاسخ‎دهندگان تنها هنگامی کار سلامت را می‎پذیرند که هیچ گزینه‎ی دیگری نداشته باشند.

[چرا تبلیغات سلامت را در نظر بگیریم؟]

ما به سراغ این موضوع رفتیم و امیدواریم در سال‎های آینده در این بخش فعال شویم. از نظر ما چنین بخشی در آن صحنه‎ی بزرگ و سالنی که دو سومش خالی بود اشتباه بود. اگر محیط این جشنواره کوچک‎تر بود تا حاضران بتوانند با هم بحث کنند، بخش بسیار جذاب‎تری شکل می‌گرفت. به قول کنی‎ها: به جای همایش، مناظره بگذارید تا بخش ارزشمندی از جشنواره‎ی کن شود.

۲) بایگانی کن

اگر می‎خواهید بیشتر بدانید، کن دستی به سر و روی بایگانی شیرهایش کشیده است. اکنون می‎توانید همه‎ی تبلیغاتی که برنده شده‎اند، فهرست برندگان و بیش از ۳۰۰ ساعت گفت‎وگو و همایش را ببینید (که منبعی عالی برای تبلیغ، ارائه و الهام و همکاران و مشتریان شماست). هزینه‎اش کم نیست، ولی می‎توانید پیش از تصمیم‎گیری مدتی بدون هزینه آزمایشش کنید. نشانی بایگانی:
Http://new.canneslionsarchive.com

۳) اکو نست

یکی از بخش‎های دلچسب کن نشست‎های کوچک و حاشیه‎ای است که چند نفری بیشتر درباره‎ی آن‎ها نمی‎شنوند. یکی از این نشست‎ها به میزبانی اسپاتیفای و انجمن بازاریابی بریتانیا بود (در ضمن، اگر در بریتانیا یا هنگ کنگ زندگی نمی‎کنید، می‎تواند با پرداخت ۱۱۰ پوند عضو انجمن شوید، که پولی نیست؛ نگاه کنید به http://www.marketingsociety.co.uk/)

یکی از حاضران در این نشست، اکو نست بود که شرکت داده‎ای است که اسپاتیفای به تازگی در آمریکا خریداری کرد.

اکو نست فهرست آهنگ‎های مشتریان حقیقی اسپاتیفای را تحلیل کرده است. هر آن چه که گوش می‎دهید، و نه تنها آن چه در فهرست خود دارید. اکو نست می‎تواند با دقت بالایی عادت‎ها و رفتارهای شما را پیش‎بینی کند. مانند برند مورد پسند، سبک زندگی، گرایش سیاسی و قصد رأی دادن. و ما فکر می‎کردیم این اطلاعات را برای بهتر کردن آهنگ‎هایی که گوش می‎دهیم گردآوری می‎کنند.