حوزه حقوق و هنر از وجوه گوناگونی به هم پیوند میخورند و بر یکدیگر اثر میگذارند. در سه گانه اثرهنری، هنرمند و مخاطب، “حقوق” ابعاد متفاوتی به خود میگیرد و نگاه متناسب با خود را میطلبد. زمانی که از هنرمند صحبت به میان میآید میتوان از حق کپیرایت، آزادی بیان و مسئولیتهای مدنی او نام برد و در مورد اثر هنری، مالکیت اثر و گواهی اصالت مسائلی هستند که پای هنر را به محدوده حقوق میکشانند.
مخاطب نیز میتواند در مورد محتوای اثر و تاثیرات آن و اصل و فرع بودناش اقامه دعوی کند. در حوزههای جدید نیز بحث حقوق بین الملل و رسانه های نوظهور هنری مطرح است. همچنین در دوره معاصر هنر ویدیویی و عکس به عنوان شاهد و مدرکی برای اثبات ادله های سیاسی-اجتماعی و حقوقی بکار میروند و نقش چالشی در برابر مفاهیم هژمونی و ایدئولوژی مورد بحث گرامشی و آلتوسر پیدا می کنند. از لحاظ مفاهیم نظری نیز میتوان به تشابهات هنر و حقوق در تفسیر و قضاوت و یا ارتباط هنر با ایده عدالت در فلسفه افلاطون اشاره کرد. در این نوشته به طور موجز به مباحث مالکیت اثر هنری و مسئولیت هنرمند میپردازیم.
حق مالکیت اثر ادبی و هنری
حق مالکیت اثر ادبی و هنری، موارد مهمی مانند مالکیت فکری، معنوی و مالکیت مالی اثر را در برمیگیرد و شامل آثار خلاقانه، اصیل و مشروع میباشد و به شش دسته کلی آثار مکتوب، سمعی بصری، ابتکاری، ابداعی و ترکیبی تقسیم میشود و بندهای متعددی در مورد حقوق پدیدآورنده و مدت حمایت از حقوق او دارد. برای مثال در مورد مالکیت فکری-معنوی بر اساس ماده چهارم فصل دوم از قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان، حقوق معنوی پدیدآورنده محدود به مکان و زمان نیست و غیر قابل انتقال است و یا بر اساس ماده دوازده فصل سوم مدت استفاده از حقوق مادی پدیدآورنده موضوع این قانون که به موجب وصایت یا وراثت منتقل میشود از تاریخ مرگ پدیدآورنده سیسال است. با توجه به قانون مالکیت فکری هیچ هنرمندی حق استفاده از اثر هنرمند دیگر را با نام خود ندارد اما امروزه به علت تغییر در مفهوم هنر و وجود مدیومهای متفاوت، هنر شکل تازهای در موارد مشمولیتش به خود گرفته است، برای مثال در هنرهای جدید هنگامی که اثری کپی میشود،- با توجه به نوع و میزان استفاده از محتوای اثر- در بستری جدید، مفاهیم متفاوتی را در نقد و تفسیر شرایط موجود میآفریند، به همین علت قضاوت مبنی بر ارتکاب جرم و استفاده از اثر هنرمند دیگر دشوار میشود، زیرا اثر را میتوان به نوعی «از آن خودسازی» تعبیر کرد.
گواهی اصالت اثر هنری امروزه در دنیای هنر به عنوان یکی از روشهای اثبات مالکیت اثر خریداری شده مورد استفاده قرار میگیرد اما به علت جعل و همچنین ناپایداری بازار هنر گاهاً مورد تردید قرار میگیرد. بهتری راه برای جلوگیری از این مساله تهیه آن از مراکز مورد اطمینان در هنگام خرید و توجه به شرایط صدور آن میباشد. برای مثال گواهینامهای که دارای نام هنرمند و اثر، تاریخ تکمیل، ابعاد، مدیوم، عکسهایی از اثر که در نمایشگاههای مربوطه چاپ شده ،امضای هنرمند و یا مرکزی که در بازار اولیه اثر را از آن خریداری میکنید، اطلاعات مالکین قبلی اثر، صورتحساب خرید در بازار ثانویه، و موارد اضافی دیگری باشد معتبر است و مساله مهم آن است که این گواهینامه را باید قبل از خرید به دقت بررسی کنید و نه بعد از دریافت اثر.
مسئولیت هنرمند در قبال جامعه
مسئولیت هنرمند در قبال جامعه نیز وجهی دوگانه دارد: زمانی که هنر وسیله ای برای به چالش کشیدن جامعه و ساختار سیاسی-اقتصادی و مفاهیم پیچیده است باید به آن فضایی برای ظهور و بروز داد، یعنی رعایت قانون آزادی بیان در هنر که به قانون بیطرفی محتوایی اطلاق میشود و به این معنی است که اثر هنری نباید فقط به خاطر اینکه گروه قلیلی از جامعه را آزرده میکند محدود شود.
برای مثال امروزه مستندسازی، ویدئو و عکس نقش فعالی در حیطه هنرهایی با مضمون اجتماعی و سیاسی دارند و به نقد شاکله نظام سرمایه داری و سیاستهای کلان میپردازند. از سوی دیگر زمانی که ارائه اثر هنری تهدیدکننده و خطرساز باشد هنرمند مسئولیت مدنی در قبال جامعه پیدا میکند و اینجاست که طبق دومین قسمت از قانون بالا: اثر هنری فقط در صورتی میتواند محدود شود که به منافع مهم جمعی آسیب بزند. به عنوان مثال رد این نوع از هنر در پرفورمنسهای مفهومی قابل مشاهده است. با توجه به مسایل طرح شده میتوان ملاحظه کرد که هنر نیز به عنوان یکی از ارکان تشکیل دهنده جامعه از اصول حقوقی تاثیر میپذیرد و آگاهی از بندهای قانونی باعث ایجاد شفافیت، حفظ حریم افراد، امنیت مالی و بهبود روابط بین هنرمند و جامعه میگردد.
نویسنده: آرش سلطانعلی