طوفان فکری
طوفان فکری (Brainstorming
) یک تکنیک خلاقیت فردی یا گروهی است که در طی آن، با جمعآوری فهرستی از ایدهها که خودبهخود توسط اعضا تولید میشود، برای رسیدن به یک جمعبندی در مورد یک مسئله تلاش میشود. این اصطلاح، اولین بار در سال ۱۹۵۳ توسط الکس آزبورن در کتابی با عنوان
تخیل عملی (Applied Imagination) محبوبیت پیدا کرد.
الکس آزبورن، مدیر ارشد تبلیغات ، در سال ۱۹۳۹ شروع به توسعه روشهایی برای حل خلاقانه مساله کرد. او که از ناتوانی فردی کارمندانش در تولید ایدههای خلاقانه برای کمپینهای تبلیغات ، به ستوه آمده بود، با برگزار کردن جلسات همفکری گروهی، متوجه افزایش چشمگیر کیفیت و تعداد ایدههای ایجاد شده توسط کارمندانش شد. در سال ۱۹۸۴ آزبورن این ایده را در فصل ۳۳ کتاب
قدرت خلاقیت شما با عنوان ” چگونه برای تولید ایده، یک جوخه راه بیاندازیم “، مطرح کرد.
روش آزبورن
هدایت جلسه خلاقیت طوفان فکری
آزبورن دو قاعده اساسی برای “کارایی ایده ال” عنوان کرد:
- پرهیز از پیش داوری
- تمرکز بر کمیت
به دنبال این قواعد اصلی، او چهار قانون کلی زیر را برای طوفان فکری با هدفهای زیر مطرح کرد:
- کاهش بازداری اجتماعی میان اعضای گروه.
- تحریک تولید ایده.
- افزایش خلاقیت کلی گروه.
- تمرکز بر کمیت: این قانون یک وسیله افزایش تولید واگرا است که هدف آن تسهیل حل مساله از طریق این فرضیه است که میگوید: کمیت بیشتر کیفیت میآورد. یعنی هرچه تعداد ایدههایی که تولید میشوند بیشتر باشد، احتمال دست یافتن به یک راهحل اساسی و اثربخش بیشتر است.
- اجتناب از انتقاد: در طوفان فکری، انتقاد از ایدههای تولید شده باید به صورت “متوقف” باقی بماند. در عوض شرکتکنندگان باید بر توسعه و افزودن بر ایدهها تمرکز کنند، و انتقاد از ایدهها را برای “مرحله انتقاد” که جزیی از فرایند است نگه دارند. با به تأخیر انداختن انتقاد و قضاوت، شرکتکنندگان برای تولید ایدههای غیرمعمول احساس راحتی و آزادی بیشتری خواهند داشت.
- استقبال از ایدههای غیرمعمول: برای دست یافتن به فهرست بلندبالایی از پیشنهادات، باید تولید ایدههای غیرمعمول و وحشی تشویق شود. ایدههای غیرمعمول با نگاه کردن به مساله از زوایای مختلف و کنار گذاشتن باورها و حدسیات معمول تولید میشوند. این راههای جدید تفکر ممکن است به راه حلهای بهتری منتهی شوند.
- ترکیب و بهبود ایدهها: همانطور که از شعار “۳=۱+۱” بر میآید. اعتقاد بر این است که فرایند مشارکت، به تولید و ساخت ایدههای جدید کمک میکند.
کاربردها
آزبورن یادآور میشود که جلسه طوفان فکری باید مختص به یافتن پاسخ برای یک سؤال خاص باشد؛ برگزاری جلسات برای بررسی چندین سؤال ناکارآمد بودند.
به علاوه، مساله نیاز به تولید ایده دارد نه قضاوت و پیشداوری؛ او میگوید به عنوان مثال، تولید نامهای احتمالی برای یک محصول میتواند موضوع مناسبی برای برگزاری جلسه طوفان فکری باشد، در حالی که برای قضاوتهای تحلیلی مانند ازدواج کردن یا نکردن، نیازی به طوفان فکری نیست.
گروهها
آزبورن گروههایی با حدود ۱۲ شرکتکننده شامل متخصصان و تازه کارها را مناسب میداند. شرکتکنندگان تشویق میشوند تا پاسخ های غیرمعمول و غیرمنتظره ارائه دهند. در مورد ایدهها هیچگونه انتقاد و بحثی نمیشود. گروه بسادگی ایدههایی را مطرح میکنند که ممکن است منجر به راهحل شود و هیچ قضاوت تحلیلی در مورد عملی بودن آنها صورت نمیگیرد. زمان دیگری برای قضاوت بر روی ایدههای انتخابی ترتیب داده خواهد شد.
متغیرها
تکنیک گروه اسمیNominal group technique
از شرکتکنندگان درخواست میشود تا به صورت مخفی و ناشناس ایدههای خود را بنویسند. سپس منشی جلسه ایدهها را جمع کرده و گروه در مورد هر ایده رای گیری میکنند. رای گیری میتواند خیلی ساده در حد بلند کردن دست برای ایده موردنظر برگزار شود. به این فرایند distillation گفته میشود.
پس از distillation ایدههایی که در رده بالاتری قرار گرفتند ممکن است برای جلسات طوفان فکری بیشتر به گروه یا زیرگروهها فرستاده شوند. برای مثال، ممکن است یک گروه بر روی رنگ مورد نیاز برای یک محصول کار کند. گروه دیگر ممکن است اندازه محصول را مورد بررسی قرار دهد و الی آخر. هر گروه برای رتبه بندی ایدههای فهرست شده به جمع کامل گروه میپیوندد. گاهی پس از آن که گروه به ارزیابی مجدد ایدهها میپردازد ممکن است ایدههایی که قبلاً کنار گذاشته شده اند بار دیگر پیش کشیده شوند.
بسیار مهم است که منشی جلسه قبل از برعهده گرفتن مسئولیت، برای هدایت این فرایند آموزش دیده باشد. گروه باید از قبل برای این جلسه آماده شده و تعلیم ببینند. مانند تمامی تلاشهای تیمی، ممکن است لازم باشد تا قبل از مقابله با ایدههای مهم، جلسات تمرینی برای تعلیم تیم در نحوه استفاده از این روش برگزار شود.
تکنیک پاس کردن گروهی Group passing technique
در یک جلسه که به صورت دایره وار برگزار میشود، هر شخص ایدهای را روی برگی از کاغذ مینویسد و بعد آن برگه را به نفر بعدی میدهد که او هم به نوبه خود ایدهای به آن میافزاید. این روند ادامه مییابد تا این که کاغذ اصلی هر شخص به خود او برگردد. در این موقع احتمال دارد که گروه تا حد زیادی در مورد هر ایده مطرح شده، مفهومی کسب کرده باشد.
ممکن است گروه یک “کتاب ایده” ایجاد و فهرستی از دریافت کنندگان یا برگه پیوست را بر روی آن نصب کند. بر روی صفحه اول شرحی از مساله نوشته میشود. اولین شخصی که کتاب را دریافت میکند، ایده خود را به آن میافزاید و کتاب را به شخص بعدی در لیست میدهد. فرد دوم میتواند هم ایده جدید مطرح کند و یا ایدهای به ایده شخص قبلی بیفزاید. این چرخش ادامه مییابد تا فهرست دریافت کنندگان به انتها برسد. پس از آن جلسهای برای خواندن ایدهها برگزار میشود تا بر روی ایدههای مطرح شده در کتاب بحث شود. این تکنیک زمان بیشتری میبرد، اما افراد زمان و امکان لازم برای تعمق بر روی مساله یا مشکل را دارند.
روش نقشه کشی ایدههای تیم Team idea mapping method
این روش طوفان فکری با روش مشارکت کار میکند. این روش میتواند همکاری را بهبود بخشیده و کمیت ایدهها را افزایش دهد، ولی به این منظور طراحی شده تا همه شرکتکنندگان در آن همکاری کنند و هیچ ایدهای رد نشود.
این فرایند با یک عنوان مشخص آغاز میشود. هر شرکتکننده به تنهایی طوفان فکری میکند سپس تمام ایدهها در یک نقشه بزرگ ترکیب میشوند. در طی این مرحله تثبیت، چون شرکتکنندگان معانی ایدههای خود را به اشتراک میگذارند ممکن است به درک مشترکی از موضوعات برسند. در طی این مشارکت، ممکن است ایدههای جدیدی عنوان شوند. آن ایدهها نیز به نقشه اضافه میشوند. وقتی تمام ایدهها جمعآوری شد، گروه آنها را اولویت بندی و یا بر اساس آن اقدام میکند.
طوفان فکری جهت دار Directed brainstorming
طوفان فکری جهت دار نوعی از طوفان فکری الکترونیک (در پایین شرح داده شده) است. این روش هم به صورت دستی و هم با کامپیوترها قابل اجرا است. طوفان فکری جهت دار زمانی بدرد میخورد که اعضا با فضای راهحل ( یعنی ، معیارهای ارزیابی برای یک ایده خوب) پیش از جلسه آشنا باشند. در صورت آگاهی از این معیارها، میتوان از آنها برای محدود کردن عمدی فرایند ایده پردازی استفاده کرد.
در طوفان فکری جهت دار، به هر شرکتکننده برگهای کاغذی (یا فرمی به شکل الکترونیکی) داده میشود که در آن سؤال طوفان فکری مطرح شده است. از شرکتکنندگان درخواست میشود تنها یک پاسخ را بنویسند و سپس توقف کنند، بعد تمام کاغذها (یا فرمهای الکترونیکی) به صورت تصادفی میان شرکتکنندگان به گردش در میآید. از شرکتکنندگان خواسته میشود تا ایدهای که به دستشان رسیده را مرور کرده و ایده جدیدی برای بهتر شدن آن بر اساس معیار اولیه خلق کنند. پس از آن باردیگر فرمها مبادله میشوند و دریافت کنندگان باید آن ایدهها را بهبود بخشند، این روند سه بار یا بیشتر تکرار میشود.
ثابت شده که بهره وری گروهها در طوفان فکری جهت دار در آزمایشگاه تقریباً سه برابر طوفان فکری الکترونیک است.
طوفان فکری هدایت شده Guided brainstorming
جلسه طوفان فکری هدایت شده نوعی طوفان فکری انفرادی یا جمعی درباره یک موضوع خاص با محدودیت زمان و دیدگاه است. این نوع از طوفان فکری تمام علتهایی که سبب تعارضات یا محدودیت بحثها میشوند را کنار میگذارد، در حالی که تفکر خلاق و انتقادی را در محیطی جذاب و متعادل پیش میبرد.
از شرکتکنندگان خواسته میشود تا در زمان مشخص و تعریف شده ساختارهای ذهنی و تفکر متفاوتی را پیش بگیرند در حالی که ایدههای آنان بر روی یک نقشه ذهنی مرکزی که قبلاً توسط منشی آماده شده قرار میگیرد. با امتحان دیدگاهها از جوانب و زوایای مختلف، شرکتکنندگان می توانند در ظاهر راه حلهای ساده را ببینند که با یکدیگر رشد کرده و بزرگتر میشوند. اقدام به صورت جداگانه دنبال خواهد شد.
به دنبال جلسه طوفان فکری هدایت شده، ایدههایی برای جلسات بعدی طوفان فکری به ذهن شرکتکنندگان خطور خواهد کرد، تحقیقات، سؤالهایی که بی جواب ماندند و فهرستی از الویتها، موارد مشخص و قابل اجرا باعث میشوند هر کس درک دقیقی از آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد را داشته باشد و بتواند تمرکز جمعی و اهداف بزرگتر گروه را تجسم کند.
طوفان فکری فردی Individual brainstorming
طوفان فکری فردی استفاده از طوفان فکری برای وضعیتهای انفرادی است. این روش معمولاً به صورت نوشتن آزاد، صحبت آزاد، بازی با کلمات، و کشیدن نقشه ذهنی که یک تکنیک یادداشت برداری ذهنی است که در آن افراد افکار خود را به صورت نموداررسم میکنند، اجرا میشود. طوفان فکری فردی روش مفیدی در نوشتن خلاقانه است و نشان داده شده که از این لحاظ برتر از جلسات طوفان فکری گروهی سنتی بوده است.
طوفان فکری سؤالی Question brainstorming
این روند بجای آن که سعی کند به جوابهای فوری و راه حلهای کوتاه مدت برسد، طوفان فکری را برای
سؤالها اختصاص میدهد. از نظر تئوری، این تکنیک نباید مانعی برای شرکتکنندگان ایجاد کند زیرا نیازی به یافتن راه حل ندارد. پاسخ سؤالها، چارچوب نقشههای عملی بعدی را میسازند. وقتی فهرست سؤالها آماده شد، ممکن است نیاز به اولویت بندی داشته باشد تا بهترین راه حل به شیوه ای منظم بدست آید.
واژه دیگر برای طوفان فکری سؤالی “Questorming” است.
طوفان فکری الکترونیکی Electronic brainstorming (EBS)
گرچه با تکنولوژیهای متداول امروزی مانند ایمیل یا وبسایتهای تعاملی، میتوان طوفان فکری را به صورت آنلاین برگزار کرد، اما تلاشهای بسیاری صورت گرفته تا نرم افزارهای کامپیوتری سفارشی که قابلیت تعویض یا تقویت یک یا چند عنصر را به صورت دستی داشته باشند برای روند طوفان فکری ساخته شود.
از مدتها قبل، سیستمهایی مانند GroupSystems در دانشگاه آریزونا، یا سیستم نرم افزاری Software Aided Meeting Management (SAMM) در دانشگاه مینه سوتا در شبکه تکنولوژی نوپای آنزمان برترین بودند که در سالنهای جلسات مجهز به کامپیوتر نصب میشدند. هنگام استفاده از این سیستمهای الکترونیکی جلسات electronic meeting systems ، (که در آن زمان EMS نامیده میشد)، اعضای گروه به طور مستقل و همزمان ایدههای خود را وارد ترمینال کامپیوتر میکردند. نرم افزار، ایدهها را فهرستوارجمعآوری میکرد که بر روی صفحه پروژکتور مرکزی ( و یا در صورت دلخواه به صورت ناشناس) نمایش داده میشد. دیگر عناصر این EMS ها (سیستمهای الکترونیکی جلسات) میتوانستند از فعالیتهای دیگری همچون تقسیم بندی ایدهها، حذف ایدههای تکراری، ارزیابی و بحث بر روی ایدههای با الویت یا بحث برانگیز پشتیبانی کنند. بعدها EMS ها بر روی پیشرفت شبکههای کامپیوتری و پروتکلهای اینترنتی سرمایه گذاری کردند تا بتوانند از جلسات غیرهمزمان طوفان فکری در زمانهای طولانیتر و موقعیتهای مکانی چندگانه پشتیبانی کند.
همگام با EMS نونامیکر Nunamaker و همکارانش در دانشگاه آریزونا، سیستم طوفان فکری الکترونیکی(EBS) را معرفی کردند. با استفاده از نرم افزارهای کامپیوتری سفارشی برای گروهها (گروه ابزار groupware یا سیستمهای پشتیبانی از تصمیمات گروهی) ، EBS میتواند جایگزین طوفان فکری رودررو شود. یک نمونه از گروه ابزارها، نرم افزار GroupSystems ساخته شده در دانشگاه آریزونا است. زمانی که بر روی GroupSystems ایده ای پست میشود، همه اعضای گروه قادر به مشاهده آن بر روی کامپیوترهای شخصی خود هستند. در حالی که اعضای گروه به طور همزمان نظرات خود را در کامپیوترهای جداگانه تایپ میکنند، این نظرات به صورت ناشناس جمع آوری شده و برای دیگر اعضای گروه قابل رویت و دسترسی برای ارزیابی و بحث است.
در مقایسه با طوفان فکری رودررو، EBS نه تنها با حذف رفت و آمدها و نوبت گیری برای صحبت در بحثهای گروهی، کارآمدتر است، بلکه بعضی از محدودیتهای روانی خاص جلسات رودررو را نیز از بین میبرد. گالوپ Gallupe و همکارانش دو مورد مانع تولید (کاهش تولید ایده به علت تأمل برای رسیدن نوبت و در نتیجه فراموش کردن ایده در طوفان فکری رودررو) و هراس از ارزیابی (نگرانی عمومی هر فرد در مورد این که جمع چه نظری نسبت به آنها دارد) را شناسایی کردند که هردو در طوفان فکری الکترونیکی EBSکاهش یافته است. این اثرات مثبت روانی با بزرگ شدن گروه افزایش مییابد. یکی از امتیازات EBS این است که همه ایدهها به صورت الکترونیکی و به شکل اصلی خود بایگانی میشوند و سپس میتوان در نوبت دیگری آنها را مورد بررسی و بحث قرار داد. همچنین EBS امکان برگزاری طوفان فکری در گروههای بسیار بزرگتر برای موضوعی که به طور معمول تنها در جلسه طوفان فکری سنتی بهره وری داشت را فراهم میکند.
کامپیوترهایی که طوفان فکری را پشتیبانی میکنند ممکن است بتوانند بر بعضی از چالشهایی که روشهای سنتی طوفان فکری با آن روبه رو است غلبه کنند. برای مثال، ایدهها به صورت اتوماتیک در یک جا جمع میشوند، بنابراین نیازی نیست که افراد مانند طوفان فکری کلامی برای ابراز ایده خود منتظر نوبت بمانند. بعضی از برنامههای نرم افزاری تمام ایدهها را به محض تولید (از طریق چت روم یا ایمیل) نشان میدهند. نمایش ایدهها ممکن است از نظر شناختی، شرکتکنندگان در طوفان فکری را تحریک به تولید ایده کند زیرا توجه آنها معطوف جریان تولید ایده است بدون آن که نشانههای اجتماعی مانند حالات چهره و ابراز کلامی سبب انحراف احتمالی افکار آنها شود. ثابت شده است که با تکنیکهایEBS ایدههای بیشتری تولید میشود و این تکنیک به افراد کمک میکند تا بهتر از تکنیک فکرنویسی brainwriting (شرکتکنندگان به صورت فردی در سکوت ایده خود را روی برگه ای مینویسند و بعد به نوبت آن را با گروه در میان میگذارند) بر ایده دیگران متمرکز شوند. تولید ایده بیشتر به این حقیقت وابسته است که توجه به ایدههای دیگران سبب کاهش افزونگی میشود زیرا افراد شرکتکننده در طوفان فکری از ابراز ایدهها یا نظرات تکراری یا مشابه اجتناب میکنند. برعکس، یافتهها نشان دادند که تولید ایده در EBS کمتر در چنین موقعیتی درگیر میشوند زیرا اعضای گروه EBS آنقدر بر تولید ایده تمرکز داشتند که به ایدههای ابراز شده از سوی دیگران توجهی نمیکردند. تولید ایده مربوط به توجه کاربران GroupSystem به ایدههای ابراز شده از سوی دیگران را دوگاش Dugosh و همکاران مستندسازی کرده اند. اعضای گروه EBS که آموزش دیده بودند تا به ایدههای تولیدی دیگران توجه کنند نسبت به کسانی که این شرایط را نداشتند از نظر خلاقیت عملکرد بهتری داشتند.
در یک فراتحلیل meta-analysis برای مقایسه EBS با طوفان فکری رودررو که توسط دورزا DeRosa و همکاران انجام شد، مشخص شد که EBS در تولید ایدههای غیرزائد و کیفیت ایدههای تولیدی بهتر بود. به رغم مزایایی که گروههای EBS نشان دادند، اعضای گروه EBS در مقایسه با اعضای گروه طوفان فکری رودررو، رضایت کمتری از روند طوفان فکری داشتند.
بعضی از تکنیکهای طوفان فکری بر اساس وب، به شرکتکنندگان امکان میدهد تا نظرات خود را به صورت ناشناس از طریق استفاده از آواتارها ابراز کنند. این تکنیک همچنین به کاربران امکان میدهد تا در یک زمان طولانی در وبسایت حضور داشته باشند معمولاً یک یا دو هفته، تا به این ترتیب شرکتکنندگان بتوانند قبل از ابراز ایده یا بازخورد خود زمانی برای تأمل و تفکر داشته باشند. این تکنیک به طور خاص در زمینه توسعه محصول جدید مورد استفاده قرار گرفته است، اما میتوان آن را در زمینههای دیگری که به جمعآوری و ارزیابی ایدهها نیاز دارد، بکار برد.
بعضی از محدودیتهای EBS شامل این واقعیت است که افراد را با سیلی از ایدههای بیش از حد و بیشتر از توان آنها روبه رو میکند، و همچنین افراد با تحلیل ایدههایی که هر فرد تولید کرده، عملکرد خود را به مقایسه میگذارند (تطابق اجتماعی).
انگیزهها
بعضی از تحقیقات حاکی از آن است که انگیزهها میتوانند روند خلاقیت را تقویت نمایند. شرکتکنندگان به سه حالت تقسیم بندی شدند. در حالت ۱، به همه شرکتکنندگان یک مبلغ پایه پرداخت میشد. در حالت ۲، شرکتکنندگان برای هر ایده منحصر بفرد خودشان امتیاز میگرفتند و به موضوعات بر اساس امتیاز کسب شده پاداش تعلق میگرفت. حالت ۳، پاداش تنها به موضوعاتی تعلق میگرفت که تأثیری بر کل گروه داشت؛ که بر اساس شمارش تعداد ایدههای گروه که از ایده مشخص یک موضوع نشأت گرفته بود سنجیده میشد. در یک سطح آماری قابل توجه برای بیشتر سنجشها، عملکرد حالت ۳ از حالت ۲ و عملکرد حالت ۲ از حالت ۱ بهتر بود. نتایج نشان داد که شرکتکنندگان تمایل داشتند زمان بیشتری کار کنند تا نتایج منحصر بفردتری در ازای دریافت پاداش بدست آورند.
چالش برای طوفان فکری گروهی مؤثر
تعداد زیادی از تحقیقات ادعای آزبورن مبنی بر این که طوفان فکری گروهی نسبت به فردی، ایدههای بیشتری تولید میکند را رد کرده اند. برای مثال مایکل دییل Michael Diehl و ولفگانگ استروب Wolfgang Stroebe در بررسی ۲۲ مورد طوفان فکری گروهی، با حیرت زیاد دریافتند که طوفان فکری گروهی، ایدههای کمتری از کار انفرادی تولید میکند. با این حال، این نتیجه گیری با بررسی ۵۰ مورد که اسکات جی ایساکسن Scott G. Isaksen متعاقب آن انجام داد زیر سؤال رفت. تحقیقات ایساکسن نشان داد که درک نادرست از ابزار و کاربرد ضعیف این روشها (شامل نداشتن تسهیلات)، و مصنوعی بودن مسائل مطرح شده و گروهها، که مطالعات و اعتبار نتایج آنها را تضعیف میکنند، سبب کسب این نتایج شده است.
عوامل زیادی در کاهش اثربخشی طوفان فکری گروهی دخیل هستند.
مسدود کردن Blocking
از آنجایی که در هر زمان تنها یک شرکتکننده میتواند ایده خود را مطرح کند، دیگر شرکتکنندگان ممکن است ایده ای را که در ذهن داشتند فراموش کنند یا از طرح فکر خود به دلیل این که فکر میکنند ایده آنها اهمیت زیادی ندارد یا مرتبط با موضوع نیست، خودداری میکنند. به علاوه اگر طوفان فکری را به عنوان یک روند شناختی در نظر بگیرم که در آن “یک شرکتکننده ایده تولید میکند (روند تولید) و آن را در حافظه کوتاه مدت خود ذخیره میکند (روند ذخیره سازی) و در نهایت برای بیان ایده، بعضی از آنها را از حافظه کوتاه مدت خود بیرون میکشد (روند خروجی)” ، آنگاه مسدود کردن چالش بسیار مهمیخواهد بود زیرا ممکن است حتی مانع حرکت قطار فکری شخص در تولید ایده و به خاطر سپاری آن شود.
تثبیت جمعی Collaborative fixation: تبادل ایده در گروه میتواند تعداد دامنههایی که گروه برای ایدههای اضافی جستجو میکند را کاهش دهد. همچنین ممکن است اعضا، در ایده پردازی با اعضای دیگر همنوایی کنند، که سبب کاهش ایدههای جدید و تنوع آنها میشود، با این که ممکن است در کل تعداد ایدهها کاهش پیدا نکند.
هراس از ارزیابیEvaluation apprehension: هراس از ارزیابی فقط مربوط به نمونههای ارزیابی شخصی بود. اگر فرضیه ارزیابی جمعی مد نظر قرار گیرد، قضاوت آنی ایدهها، که ظاهراً هراس از ارزیابی را القا میکند، نمیتواند واریانس قابل توجهی را ایجاد کند.
مفت سواری Free-riding: افراد ممکن است احساس کنند که ایدههای آنها در ترکیب با ایده گروه ارزش کمی دارد. در واقع داییل و استورب نشان دادند که حتی اگر به افرادی که به صورت انفرادی کار میکنند گفته شود که نتیجه کار آنها در یک گروه مورد ارزیابی قرار میگیرد، ایدههای کمتری تولید میکنند تا این که به آنها گفته شود فقط یک نفر کار آنها را ارزیابی میکند. با این حال، آزمایشات آشکار کردند که مفت سواری تنها یک عامل حاشیه ای در کاهش بهره وری است، و نوع جلسه (یعنی، گروه واقعی در برابر گروه اسمی) دخالت بسیار بیشتری در این کاهش دارد.
ویژگیهای شخصیتی Personality characteristics: برونگراها نشان داده اند که در گروههای کامپیوتری از درونگراها عملکرد بهتری دارند. همچنین وقتی روشهای اضافی برای تحریک تولید ایده بکار میروند مانند تکمیل یک وظیفه کوچک مرتبط قبل از جلسه طوفان فکری، یا وقتی فهرستی از قواعد کلاسیک به آنها داده میشود، برونگراها نسبت به درونگراها ایدههای متمایز و منحصر بفردتری تولید میکنند.
تطابق اجتماعی Social matching: یکی از پدیدههای طوفان فکری این است که شرکتکنندهها تمایل دارند میزان بهره وری خود را برای همسطح شدن و تطابق با گروه تغییر دهند. این کار باعث میشود که شرکتکننده وقتی در گروه قرار میگیرد ایده کمتری نسبت به کار انفرادی تولید کند زیرا اگر سطح بهرهوری خود را بالاتر از سطح متوسط گروه ببیند، کمتر در گروه همکاری و مشارکت میکند. از سوی دیگر همین پدیده میتواند سبب افزایش بهره وری افرادی شود که میخواهند خود را به سطح متوسط گروه برسانند.