کیوریتوریال و موزه

کیوریتوریال و موزه

نگاهی بر تعامل پروژه­ه ای کیوریتوریال با نهاد موزه:­

یک مدیر و کیوریتور باید در تجربیات بیشماری که به عنوان نمایشگاه­ گردان، پژوهشگر و مدیر هنری دارد، مسائل مهمی همچون نقش نهادها، بسترهای هنر معاصر و نحوه مواجهه با مفهوم کیوریتوریال را در بازار هنر امروز درنظر بگیرد. کیوریتوری در محیطی مانند موزه از فهم درست و تلفیق زبان هنر با زبان نمایشگاه و انسان­ شناسی بوجود می­آید. در برپایی و مدیریت یک نمایشگاه در چنین فضایی، همیشه موقعیت­ های متفاوت و متضاد به گونه­ ای تبادلی و کنشی روبروی هم قرار می­گیرند و منجر به نوعی نقد مشارکتی و چندجهتی در مواجهه با مسایلی که به طور همزمان اتفاق می­ افتند می­شوند و با خود نوعی شیوه تفکری نو را به همراه می­آورند.

این سطح از بینش دیگر خطی نیست و ابعاد گوناگونی را دربرمی ­گیرد. برای مثال نگاه به دانش کیوریتوریال از دریچه انسان­شناسی با تولید صرف یک اثر هنری و یا نوشتن یک مقاله علمی به شدت متفاوت است زیرا یک هنرمند و دانشمند متخصص هیچ­گاه هنگام تولید اثر به مخاطبان و یا بازدیدکنندگان توجهی ندارد و این امر در مراحل کار او تاثیر چندانی نخواهد گذاشت، اما یک کیوریتور در فضای موزه باید احساسات، میزان توجه و ریتم مواجهه بینندگان اثر را مانند مخاطبان یک رپرتوار موسیقی و یا فیلم در نظر بگیرد و بر اساس آن اجزای تشکیل دهنده نمایشگاه را مدیریت کند.

کیوریتوریال
دانش کیوریتوریال

نقش بازدیدکنندگان در این فرایند بسیار مهم است و یک کیوریتور باید انواع مخاطبین را، حتی افرادی که به ­طور فی­ البداهه به آن مکان می­ آیند، شناسایی و طبق آن برنامه­ ریزی کند، برای مثال خوانندگان یک مقاله علمی افرادی هستند که آگاهانه دست به انتخاب زده­ اند و سطح تحصیلی و دانش آنها نیز با متنی که در برابر آنها است همخوانی دارد، اما در محیط یک موزه تاریخی یا مردم­ شناسی، در مقایسه با یک موزه هنر معاصر، شما با طیف ناهمگن­تری از افراد روبرو هستید که دارای تحصیلات، تیپ شخصیتی و دیدگاه سیاسی اجتماعی متفاوت از هم می­باشند. حتی افرادی که به اجبار به دیدن یک موزه می­آیند مانند کودکان، یک فرد که در یک قرار اتفاقی دوستانه گیر افتاده و حتی کسی که مجبور بوده است برای کوتاه­تر شدن مسیرش از درب داخلی آنجا استفاده کند، در این محدوده قرار می­گیرند.

مساله ­ای که همیشه دانش کیوریتوریال را قابل توجه می­کند، نمایش دادن کلیت یک نمایشگاه با وجود تمام محدودیت­ها است، و این امر تنها با استفاده از نگاه انسان­شناسی به اینگونه جریانات ممکن می­باشد. برای مثال هنگام برپایی یک نمایشگاه در موزه، معماری، فضای داخلی، ساعات بازدید، روزهای تعطیل و چیزهایی از این دست برچگونگی چیدمان و اجرای کار به­ شدت تاثیر گذار است و می­توان گفت به­ نوعی فرم محتوا را هدایت می­کند.

حتی مسائلی نظیر سیستم­های بوروکراسی، سیاست­های داخلی، مقررات و اشیایی که داخل آن مکان به عنوان گنجینه نگهداری می­شوند در این فرایند دخیل هستند و شما را با انواع و اقسام چالش­ها مواجه می­سازند. و مهم­ترین نکته این مساله است که نتیجه نهایی یک اجرا یا چیدمان حاصل دست­ و­ پنجه نرم کردن با تمام این موانع و محدودیت­ها است.

کیوریتر کردن نمایشگاه نقاشی
نمایشگاه نقاشی

به نظر می­رسد مفهوم کیوریتوریال باید به یک مدل فرا رشته­ ای تبدیل شود تا تمام مرزهای محدود­کننده را محو و بینش جامع­تر و عمیق­تری نسبت به هنر و ارتباطش با بطن کلی جامعه به­ دست دهد. با وجود بحران کرونا، بیشتر موسسات و نهادها، -که موزه­ ها نیز در این طیف قرارمی­ گیرند- با مشکلات و رخوت مضاعفی دست­ به گریبان هستند و این وظیفه بر عهده مدیریت با دانشی فرارشته­ ای نظیر کیوریتوریال است تا چارچوب­ها و برنامه­ ریزی­ها را دوباره احیا کند. درست است که امروزه کیوریتوریال به عنوان زمینه­ ای میان­ رشته­ای معرفی شده است، اما می­توان ملاحظه کرد که با رخ دادن دادن چالش­های جدید باید سطح این رشته پا را از محدوده هنر فراتر گذاشته و مرزهای خود را گسترش دهد.

در ارتباط این دانش با موزه­ های مختلف نیز وضع به همین منوال است زیرا با وجود گنجینه­ ها و میراث متفاوت آنها، در برپایی یک نمایشگاه به منظور جذب طیف جدیدی از مخاطبین و تغییر مفاهیم پیش رو در مورد نهاد موزه­ ها و کارکرد آنها، نتیجه بدست­ آمده یکسان خواهد بود. شاید این گمان برود که استفاده از بستر هنر معاصر، راه­ حلی سریع، راحت و در عین حال ناپایدار در پاسخ به  پروژه­ های کیوریتوریال در موزه است، اما هنرمندان مهارت بهتری در ارتباط با سطوح جامعه در مقایسه با موزه­ ها دارند و این بار این نهادها هستند که باید به هنرمندان اعتماد کرده و با ایجاد بسترهای مناسب و همکاری دوجانبه، با چالش­های پیش رو مواجه شوند و پاسخ­ های اصلی را در حل آنها بیابند تا اینگونه بتوانند رویکرد جدیدی نسبت به گنجینه داخل موزه، تعامل با مخاطبین و خلق بستر­های جدید اتخاذ کنند.

به همین علت استحکام تدریجی پیوند­ بین موزه­ ها از یک طرف و نقد­ها وعملکرد­های هنری از سوی دیگر، می­تواند منجر به ظهور و بروز قوی­تر مباحث کیوریتوریال به مثابه مدلی چند رشته­ای باشد که در هماهنگی بین این دو عمل می­کند.

نویسنده: آرش سلطانعلی